[ عشق یک قاتل ] ( پارت دوم)

داشت اخبار و نگاه میکرد یهو دید که جنازه جک تو تلویزون پخش شده ..
لیونا : اه خوبه از دست این پسره مزاحم راحت شدمااااا
گوشیش زنگ میخوره
جنی : هعیی لیونا میای امشب بریم شهر بازی؟؟
لیونا : به جیسو و شینا گفتی؟
جنی : اره همه چی ردیفه فقط توهم باید باهامون بیا
جیهوپ انگار حسی به لیونا پیدا کرده بود واس همین گوشی لیونا رو هک کرده وقتی فهمید قراره برن شهر بازی تصمیم گرفت اونجا لیونارو بدزده
شینا : سلام ملیکوممم
لیونا : عاه سلام
جنی : او بسه دیگه بریم بلیط بگیریم
جیسو : او راستی شنیدید این قاتل کی بود اها جیهوپ داره همرو میکشهههه بهتر نیست چند روزی نریم بیرون از خونه؟
جنی : ها؟ ودف مگه ندید جک و تو خونه کشته اگه بخواد بکشه مارو میاد تو خونه بعد اصا ما کی هستیم که بخواد مارو بکشهه
لیونا : بسه دیگه بچه ها من میرم بلیط میگیرم
جنی : هوی لیونا بلیط برای طونل وحشت بگیریی
لیونا: حلههههه